در فرآیندهای یادگیری، تفکر، خلاقیت، و هوش، مغز به تنهایی نقش ندارد بلکه کل بدن دخیل است. تفکر و یادگیری لزوماً در سر، انجام نمیشود. در تمامی فرایندهای فکری در طول عمر آدمی، از دوران نوزادی گرفته تا دوران سالمندی، بدن به صورت یکپارچه عمل میکند. از طریق حس و حواس بدنی اطلاعات محیطی به مغز میرسد و ما جهان خود را میشناسیم و میتوانیم امکانات بدیعی را خلق نماییم.
کودکان از طریق تعامل با محیط اطراف خود به یادگیری میپردازند. در عصر کنونی، با پیشرفت تکنولوژی، تعامل کودکان با دنیای اطراف خود روز به روز کمتر میشود. چرا که انواع بازیهای کامپیوتری جایگزین بازیهای پر تحرک بیرون از منزل شده و کودکان را از بهرهبرداری صحیح از حواس بدنی خود محروم میسازند. این امر نیاز به تعمق دارد. ما باید به کودکان بیاموزیم به استفاده درست و مطلوب از این وسایل بپردازند. تا در آینده نه چندان دور شاهد عوارض نامطلوب استفاده بیش از حد از این تجهیزات نباشیم. با توجه به حساسیت موضوع لازم است نقش حواس مختلف در امر یادگیری و آموزش را بدانیم.
پردازش حواس
این حواس بدن ما هستند که اطلاعات محیط اطراف را به مغز منتقل میسازند تا دنیای ما شناخته شود. علت برخی از چالشهای مربوط به عملکرد تحصیلی مسئله پردازش حسی است. بنابراین لازم است در مورد سیستمهای حسی و ارتباط آنها با رفتارهای مسئلهساز کلاسی آگاهی داشته باشیم. جین آیرس(1989-1923) که یک کاردرمانگر و روانشناس آموزشی بود اعتقاد داشت میان سیستمهای حسی کودک، پردازش حواس و مشکلات حرکتی و یادگیری ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. به اعتقاد آیرس در روند رشدی کودک مهارتهای حسی-حرکتی نقش مهمی را در مهارتهای تحصیلی دوران مدرسه ایفا میکنند.
بر اساس تحقیق انجام گرفته توسط دکتر لوسی جین میلر Lucy Jane Miller از هر بیست کودک در ایالات متحده آمریکا یک نفر مبتلا به اختلال پردازش حسی هست. البته باید در نظر داشته باشیم که این رقم نتیجه این تحقیق خاص و مربوط به ایالات متحده آمریکاست. پژوهشگران دیگری ادعا میکنند از هر 6 کودک یک نفر به مشکلات پردازش حسی مبتلاست. امید است با انجام مطالعات بیشتر در سایر کشورها اطلاعات دقیقتری در این رابطه حاصل گردد.
رویکرد درمانی یکپارچگی حسی(SI) در سال 1970 توسط آیرس معرفی شد. به اعتقاد آیرس یکپارچگی حسی فرآیند عصبی است که به موجب آن امکان استفاده کارآ و مؤثر از بدن در محیط، بر اساس اطلاعات حسی دریافت شده از بدن و محیط اطراف میسر میشود.(آیرس1972)
تحریکات حس دریافت شده از بدن فرد و محیط پیرامون
بر این اساس یکپارچگی حسی فرآیند رشدی نورولوژیکی طبیعی است که طی آن مغز تحریکات حسی دریافت شده از بدن فرد و محیط پیرامون وی را تنظیم، ترکیب و سازماندهی میکند و پاسخ هدفمند و متناسب با این تحریکات میدهد. یکپارچگی حسی از زمان جنینی آغاز شده و در سراسر حیات آدمی وجود دارد. 7 سال اول کودکی زمان اوج گیری و شدت یکپارچگی حسی است. در این دوران است که کودک اعضای بدن خویش را میشناسد و سعی در استفاده عملکردی از آنها دارد. به این معنی که با خود میاندیشد که چه کار میخواهم بکنم و چگونه این کار را انجام دهم. و بدین ترتیب طرح ریزی برای انجام کار میکند.
در نتیجه رفتار از او سر میزند. یکپارچگی حسی پایه و اساس آموزش و رفتارهای پیچیده است. یکپارچگی حسی جهت استفاده عملکردی از بدن در محیط لازم است. آگاهی از این فرایند به ما در مورد چگونگی تأثیر حس بر رشد اطلاعات لازم را میدهد. یکپارچگی حسی یک روش درمانی است. این روش به کودکان با مشکلات خاص یادگیری کمک میکند تا به حداکثر کارآیی خود برسند. اختلال در یکپارچگی حسی منجر به بروز مشکلات بسیاری میشود.
امروزه کاردرمانگران با الهام از شیوه خانم آیرس در درمان مشکلات یادگیری بر اساس یکپارچگی حسی به آموزش مهارتهای حسی-حرکتی و درکی حرکتی در قالب فعالیتهای متنوع و لذتبخش میپردازند. به این معنی که محیط غنی از تحریکات فراهم آورده و به کودکان کمک میکنند تا پاسخ به تحریکات را مدیریت کرده و به شیوه عملکردیتری رفتار نمایند.
انواع حواس
تحریکات محیطی توسط سیستمهای حسی متفاوتی دریافت میشوند. پنج سیستم حسی که برای همه ما شناخته شده اند عبارتند از: بویایی، شنوایی، بینایی، لامسه و چشایی. اما دو حس دیگر نیز وجود دارند که به مراتب مهمتر بوده و پایهای برای شناخت و یادگیری هستند که عبارتند از: حس حرکت یا وستیبولار و حس وضعیت یا عمقی.
به اعتقاد ویلیامز شلنبرگر (1996) پردازش حس لمسی ، حس تعادل و وضعیت در صدر و اولویت نسبت به سیستمهای حسی پنجگانه قرار دارند و پایهای برای تکامل سایر حواس به حساب میآیند. ترکیب درون دادهای دریافت شده از این سه حس اصلی با درون دادهای حواس بینایی و شنوایی برای رشد و گسترش برنامهریزی حرکتی، استفاده هماهنگ از هر دو سمت بدن، تعادل، هماهنگی چشم و دست، آگاهی از بدن، زبان، ادراک دیداری و ثبات هیجانی ضروری است.درباره هر کدام از این حواس و مسائل و مشکلات آنها و راههای درمان به طور خلاصه میپردازیم.
سیستم حس جنبشی (vestibular):
وستیبولار: حس حرکت و تشخیص جهات بدن در فضا وستیبولار نام دارد. دروندادی که از گوش داخلی(مجاری نیم دایره) دریافت شده و به هنگام حرکت، ما را از جهت و سرعت آن، آگاه میسازد. همچنین ما را نسبت به تعادل، تغییرات جاذبه، تجارب حرکتی، وضعیت خود به هنگام سکون و حرکت در فضا و تغییراتی که در وضعیت سر ما، چه با چشم باز و چه با چشم بسته بوجود میآید آگاه میکند.
این حس ارتباط ما را با زمین برقرار میکند. پایه برای تمامی عملکردهای ما است. نقش حیاتی در توجه دارد و نقش تعدیل کنندگی بر سایر سیستمهای ما دارد. به این معنی که توجه ما را معطوف به محرکات مفید نموده و از توجه به محرکات مضر باز میدارد. پس در تنظیم رفتار نقش دارد. بین سر، چشمها، گردن و دو طرف بدن هماهنگی ایجاد میکند. تونوسیته یا قوام عضلانی را حفظ مینماید. راستای مستقیم سر را در مقابل نیروی جاذبه حفظ نموده و به هنگام حرکت ثبات چشمها را باعث میشود. براساس جهت، سرعت و زمان حرکت، این درونداد میتواند فروکش نموده، تنظیم شده و یا تشدید شود. این درون داد قدرتمندترین اثر را دارد.
در اختلال کارکرد سیستم وستیبولار مغز نمیتواند اطلاعات دریافت شده از گیرندههای وستیبولار داخل گوش را به طور صحیح پردازش نموده و این حالت منجر به ناهماهنگی در حرکت و خام حرکتی شده و افراد مبتلا دست و پا چلفتی به نظر میآیند. کودکی که دارای آستانه تحریک حسی سیستم وستیبولار بالاست، ممکن است خواهان تجارب حسی شدیدی باشد: چرخیدن و پرش با شدت.
حساسیت بیش از حد به تحریکات وستیبولار منجر به بروز علائم زیر می شود
1- ترس از حرکات طبیعی و معمولی: تاب، سرسره، سطح شیبدار یا خم شدن.
2- بالا و پایین رفتن از پله و یا هر نوع بلندی دشوار است.
3- راه رفتن ایشان توام با نگرانی و دلهره است و یا بر روی یک سطح ناهموار و نا امن چهاردست و پا میروند.
4- ماشین سواری را دوست ندارد. ترس از ماشین دارد.
5- ترس از پریدن دارد.
6- ترس از چرخیدن یا غلطیدن داخل بشکه یا تونل، بالا رفتن، خم شدن بیش از حد برای شستن موها، پشتک زدن، بازیهای پر سر و صدا دارد.
7- سعی در کنترل و اداره اوضاع به منظور اجتناب از محرکات ناخوشایند دارد. به همین دلیل لجباز و نافرمان به نظر میرسد.
8- این کودکان غیرفعال و ترسو یا پرخاشگر هستند.
9- به طور پیوسته خواستار حمایت فیزیکی بزرگترها است.
حساسیت کمتر از حد به تحریکات وستیبولار منجر به بروز علائم زیر می شود
1- در فعالیتهای ورزشی ضعیف عمل کرده و لذت نمیبرند.
2- دست و پا چلفتی بوده، تلو تلو میخورد و دائم زمین میخورد.
3- در هر فعالیتی که نیازمند استفاده از هر دو طرف بدن است مشکل دارد. برتری دست وجود ندارد. عبور از خط میانی بدن امکانپذیر نیست.
4- در تشخیص راست و چپ دچار سر در گمی میشود.
5- حروف را جابجا میبیند و کلمات را برعکس میخواند.
6- علاوه بر مشکل پردازش بینایی در گفتار، خواندن و نوشتن تاخیر دارد.
7- در ردیابی اشیای در حال حرکت، در کشیدن خط، در خواندن یک سطر تایپ شده و در نهایت در کپی کردن نوشتجات تخته مشکل دارد.
8- وسایلی را که با سرعت زیاد میچرخند دوست دارد و پس از چرخیدن طولانی دچار سرگیجه نمیشود.
9- به هنگام نشستن مشکل در نگهداشتن سر رو به بالا دارد و خیلی زود خسته میشود.
10- به هنگام زمین خوردن نمیتواند تلاش برای ممانعت نماید و به هنگام حرکت بازوها و یا چرخش سر نمیتواند حرکت نرمال در تنه داشتهباشد.
راه های تقویت سیستم وستیولار
دانش آموز را در فعالیتهایی مانند: سرسره، لی لی کردن، تاب خوردن، بالا و پایین رفتن از پله، عبور از موانع، گرفتن توپ در هوا، دویدن، دوچرخه سواری، پریدن با یک یا دو پا، راه رفتن روی نرده چوبی به جلو، و… شرکت دهید.
سیستم حس عمقی ( Proprioception)
حس عمقی یا حس وضعیت، دروندادی است که از مفاصل، عضلات، لیگامانها و رباطها دریافت میشود و به طور ناخود آگاه اطلاعاتی از وضعیت بدن به ما میدهد. به این معنی که مغز میفهمد عضلات چه هنگام و چگونه در حال استراحت/ کشش هستند. همچنین چه هنگام و چگونه مفاصل خم میشوند، باز میشوند، کشیده میشوند و یا فشرده میشوند؟ همچنین این حس مربوط به دریافت مفاهیمی چون وزن، فشار، کشش، و تغییر در وضعیت می شود.
به موجب این حس مغز ما قادر به شناخت قسمتی از بدن که می خواهد حرکتی را انجام دهد میشود و این که چطور این حرکت انجام خواهد شد و این برنامهریزی حرکتی است. این حس مبنای شناخت ما از بدن خود است. تا زمانی که حرکت در بدن است گیرندهها فعال هستند. تجارب حرکتی و حس لمس از این حس منشاٌ میگیرند. کار سنگین، فشار عمقی، لمس محکم، حرکت بر خلاف جاذبه این حس را تحریک میکنند.
با توجه به حس عمقی میتوان گفت که وضعیت بدنی هر فردی در موقعیتهای متفاوت به طور اتوماتیک تنظیم شده است. به عنوان مثال: این حس مسئول نشستن درست و مناسب بر روی صندلی و یا راه رفتن به شیوه هماهنگ و ملایم بر روی جدول است. این حس به ما اجازه میدهد که با استفاده از حرکات ظریف اشیا را دستکاری نماییم. به عنوان مثال: با یک مداد بنویسیم، از یک قاشق استفاده کنیم تا غذا بخوریم، و دکمههای لباس خود را ببندیم.
بد کارکردی سیستم پروپریو سپتیو منجر به چه علائمی می شود؟
1- خام حرکتی یا دست و پا چلفتی بودن
2- تمایل به افتادن
3- فقدان آگاهی از وضعیت بدن در فضا
4- داشتن وضعیت بدنی عجیب و غریب، به هنگام طفولیت مدت خیلی کوتاهی چهار دست و پا رفتن
5- مشکل در دستکاری اشیای ریز(دکمه ،گیره)
6- غذا خوردن به صورت کثیف و شلخته
7- مقاومت در برابر یادگیری مهارتهای حرکتی جدید
8- حرکات را به صورت ناهماهنگ و سفت و شق انجام میدهد.
9- دائم به وسایل بر میخورد.
10- مشتاق ارائه حس عمقی بر بدن خود است.
11- وقتی در حال انجام کاری است باید خیلی دقت کند.
12- در نشستن یا برخاستن از روی صندلی مشکل دارد. بالا و پایین رفتن از پله برایش مشکل بوده و همچنین بالا و پایین رفتن از مکانهایی مانند کوه مشکل است.
13- مداد را یا خیلی سفت میگیرد که منجر به شکستن آن می شود و یا خیلی شل و ضعیف می گیرد. در نتیجه کمرنگ می نویسد.
تحریکات مرتبط با فشار عمقی:
1- استفاده از دست بند و یا مچ بند سنگین، پتوی سنگین و جلیقههای وزین
2- تاب دادن در داخل پتو
3- به هنگام نشستن از تشکچههای بادی که داخل آن از موادی مانند حبوبات پر شده است استفاده شود.
4- مانند یک هات داگ او را داخل پتو بپیچید.
5- او راداخل سبد لباس قرار داده و در اتاق به هر طرف بکشید.
6- حمل کردن بستههای سنگین فعالیت بسیار مفیدی است.
7- هل دادن توپ به دیوار و تمرینات کششی انجام شود.
8- از متد ویلبارگر براشینگ استفاده کنید. با برس اسکراب جراحی گیرندههای لمس پوست را تحریک کنید و روی مفاصل فشار عمقی وارد کنید.
حس لامسه
دروندادهای لمسی از طریق اعصاب زیر پوست و بافتهای درونی دریافت می شود و اطلاعات مربوطه به مغز فرستاده میشود. در واقع حس لامسه مرز بین شخص و دیگران را تعیین میکند. به همراه حس عمقی منجر به دریافت تصویری از بدن میشود. لامسه خیلی زود تحت تأثیر قرار میگیرد و نقش مهمی در درک ما از محیط پیرامون خود دارد. همچنین منجر به بروز واکنشهای حفاظتی در آدمی برای حفظ حیات و بقا میشود.
پردازش حس لامسه به معنی توانایی تشخیص انواع مختلف محرکات لمسی است که یا به طور خام از پوست دریافت میشود مانند: درد، لمس سطحی یا سبک، درجه حرارت یا دما و فشار و یا مربوط به اندامهای درونی مانند: ضربان قلب، گرسنگی، حالت هوشیاری و حتی خلق و خو است که به حس احشایی معروف است. این حس بدون نیاز به خودآگاهی عمل میکند و برای ما قابل مشاهده نیست(کرانوویتز،1998)
در صورت کارکرد نامناسب سیستم لامسه تحریکات حسی دریافت شده از پوست به طور صحیح پردازش نمیشوند.
حساسیت بیش از حد و یا کمتر از حد نرمال
بدکارکردی سیستم لامسه باعث داشتن درک نادرستی از لمس و یا درد میشود در نهایت کودک حساسیت بیش از حد و یا کمتر از حد نرمال نشان خواهد داد. چنانچه کسی به او دست بزند آن را به منزله تهدید شدن درک میکند و در پاسخ به آن رفتارهایی مانند کج خلقی، ضربه زدن ، لگد زدن و حتی خشونت کلامی خواهد داشت. ضعف در تصور و محدودیت محرکات داشته و غیر قابل انعطاف و خشک بوده و دچار زود رنجی، کج خلقی، کاهش تمرکز و حواس پرتی و بیش فعالی شده و ارتباط او با همسالان و دیگران ضعیف شده و در نتیجه ضعف در مهارتهای اجتماعی ایجاد شده و تنها ماندن به او تحمیل میشود. پس در نهایت مشکلات یادگیری نیز به سراغ او خواهد آمد.
حساسیت بیش از حد
منجر به تدافع لمسی میشود. در این صورت علائم زیر دیده میشوند:
1- سیستم لامسه نارس بوده و به طور نامناسب عمل میکند.
2- دروندادهای عصبی غیر طبیعی به کورتکس فرستاده شده و تداخل با دیگر فرآیندهای مغزی حاصل میشود.
3- مغز دچار تحریک بیش از حد شده و در نتیجه فعالیت مغز بیش از حد لازم میشود. حالتی پیش میآید که نه خاموشی وجود دارد و نه سازماندهی اطلاعات.
4- در نتیجه تحریک بیش از حد مغزی فرد نمیتواند رفتار خود را سازماندهی کند و تمرکز داشته باشد. پس پاسخ هیجانی منفی به تحریکات لمسی خواهد داشت.
5- فرد نسبت به لمس سطحی بسیار حساس میشود
6- به هنگام لمس توسط دیگران خود را کنار میکشد
7- یا از در آغوش گرفتن متنفر است یا تماس فیزیکی را دوست دارد
8- مشکل مربوط به لباس پوشیدن دارد و از پوشیدن برخی از لباسها به خاطر جنس و بافت آنها خودداری میکند. دوست دارد لباسهای سر هم بپوشد بدون این که به درجه حرارت توجه نماید و یا ترجیح میدهد هیچ لباسی نپوشد. برچسب و یا اتیکت لباسها برایش خوشایند نیست. از ملافه خوشش نمیآید.
9- مشکلات مربوط به آرایش دارد. از کوتاه نمودن مو وشانه زدن بیزار است.
10- شستن و یا خشک کردن صورت و یا مو توسط مادر جیغ و داد به راه میاندازد. از قرار گرفتن زیر دوش بیزار است.
11- از چهار دست و پا رفتن و یا راه رفتن بر روی سطوحی مانند: فرش و یا چمن اجتناب میکند.
12- در مدرسه دوست دارد در آخر صف بایستد و از بودن در جاهای شلوغ متنفر است.
13- کاربرد وسایل مربوط به درس و کلاس آزار دهنده است.
14- از وسایلی که باعث کثیف شدن دست وی میشود اجتناب میکند مانند: چسب، شن و ماسه، گل، نقاشی انگشتی.
فعالیت کمتر از حد
1- به تحریکات دردناک واکنشی نشان نمیدهد.
2- در دستکاری اشیا و اسباب بازیها مشکل دارد به جای استفاده از تمام دست از نوک انگشتانش استفاده میکند.
طلب حس لمسی
اشتیاق لمسی دارد. به این معنی که به طور مداوم و یکسره وسایل را لمس میکند. مالش/سایش مکرر دارد.
برای تقویت سیستم حس لامسه فعالیت های زیر مفید است
1- حمام کردن
2- نقاشی با گچ
3- پا برهنه راه رفتن
4- کار با پارچههایی با جنس مختلف
5- بازی با کودکان دیگر
6- بازی با توپهای خار دار
پردازش حس شنوایی
پردازش شنوایی به معنی توانایی مغز برای دریافت، تشخیص، تمایز ، فیلتر نمودن و تفسیر صداهای اطراف ما به منظور فهم آن است.
اختلال در پردازش شنوایی که تاثیر بر روند تفسیر اطلاعات شنیداری در مغز دارد، منجر به مشکلات زیر میشود:
1- ضعف در مهارتهای مرتبط با گوش دادن در نتیجه توجه نمودن و به خاطر سپردن مطالب شفاهی مشکل می شود.
2- به صداهای معمولی و عادی نمی تواند عادت کند. به هنگام شنیدن صداهای غیر منتظره یا ناگهانی می ترسد. مثلاً با شنیدن صدای زنگ از جا می پرد.
3- به راحتی دچار حواس پرتی میشود و تمرکز خود را از دست میدهد.
4- ضعف در مهارتهای ترتیبدهی و حافظه(توالی شنیداری) در نتیجه فرد نمیتواند دستورالعملهای چند مرحلهای را انجام دهد.
5- به دلیل مشکل در پردازش شنوایی نیاز به زمان بیشتری برای پاسخدهی به پرسشها دارد.
6- مشکل در دنبال نمودن جهات دارد.
7- اختلالات گفتار و زبان حاصل می شود. به عنوان مثال: در توالی هجاها و یادگیری واژگان جدید و در نتیجه در یادگیری زبان مشکل ایجاد میشود.
8- مشکل در خواندن، درک مطلب، هجی کردن و دامنه لغات دارند.
9- بنابراین ضعف در عملکرد تحصیلی دارد.
10- تعاملات بین فردی و مهارتهای اجتماعی ضعیف است.
11- در محیطهای شلوغ دچار اضطراب میشود و دستهای خود را روی گوشهایش میگذارد.
12- مشکلات رفتاری ایجاد میشود.
برای تقویت سیستم شنوایی فعالیت هایی مانند
استفاده از موسیقی ملایم پس زمینه، صدای چشمه، دستگاهها و وسایلی که صدای آب تولید میکنند کمککننده است. زمزمه کردن آواز، گفتن کلمات هم قافیه یا شعر ساختن، بازی هوپ و شمردن به ترتیب در جهت تقویت حافظه توالی شنیداری مفید است. کیفیت صدا مهم است. با بالا و پایین بردن تون صدا میتوان توجه دانش آموز را جلب نمود. به عنوان مثال از موسیقی تند یا ضربی استفاده کرد. حرکات آهسته با آوازهای حرکتی و سرودهای دسته جمعی با صدای ملایم در جهت تقویت یکپارچگی حسی مفید است. در صورت لزوم میتوان از گوش گیر یا هدفون استفاده نمود.
پردازش حس بینایی چیست؟
پردازش بینایی به معنی توانایی تشخیص و تفسیر تحریکات بینایی است. که به آن مهارت ادراک بینایی نیز گفته میشود. این واقعیت که کودک می تواند به وضوح و به راحتی ببیند نمیتواند تضمینی بر توانا بودن مغز وی برای استفاده از اطلاعات دریافتی مرتبط با حس بینایی باشد.
مهارت پردازش حس بینایی مرتبط با این حیطه ها ادراکی است
1- جهت یابی و تشخیص چپ و راست
2- تشخیص شکل، حافظه بینایی و هماهنگی حرکتی چشمی
3- تشخیص شکل از زمینه
4- ارتباطات فضایی
اختلال در پردازش بینایی منجر به مشکلات زیر می شود
1- فرد دائماً به اشیای دور و بر خود میخورد.
2- مرز بین خود و دیگران را تشخیص نمیدهد.
3- حریم و مرز مشخص شده را نمیداند. به عنوان مثال هنگام رنگ آمیزی بیرون از کادر را رنگ میکند. در شمارش اعداد نیز مشکل دارد و ترتیب را رعایت نمیکند.
4- مشکل در تماس چشمی و یا تعقیب یا ردیابی بینایی دارد.
5- به هنگام خواندن یا نوشتن از روی کتاب سطر را گم میکند.
6- مشکل در درک عمق دارد.
7- توجه کمی به جزئیات تصاویر دارد.
8- دست نویسی او ضعیف است.
9- از فعالیتهای نوشتنی، خواندنی و ترسیمی اجتناب مینماید.
10- در چیدن پازلها و بازیهای ساختنی مشکل دارد.
11- به راحتی گم میشود.
12- در تشخیص و ترسیم حروف، اعداد و اشکال مشکل دارد.
13- قادر به عبور از میان اشیایی که راهنمای دیداری دارند نیست.
14- تعادل ضعیفی دارد.
15- حساسیت به رنگها و نورهای تند و شفاف به ویژه نورهای فلش دارد.
16- مشکل در فهم نشانههای(دستورالعمل) غیر کلامی دارد.
17- اختلال در نوشتن و سایر اختلالات یادگیری ممکن است داشته باشد.
18- مشکل در تشخیص شکل از زمینه
ارائه راهکار هایی برای تقویت سیستم بینایی
تا جایی که ممکن است از نورهای طبیعی یا روشن استفاده شود. ممکن است کودک نیازمند استفاده از وسیله کمکی برای چشم باشد. مثلاً لنز رنگی و یا عینک آفتابی مخصوص داخل خانه. از نورهای به حالت سوسو اجتناب شود.
از پوسترهای متعدد یا دکوراسیونهای شلوغ استفاده نشود. از جدا کنندههای تاشو برای سازماندهی فضای کار کودک استفاده شود. اتاق او روشنایی متعادلی داشته باشد.
ممکن است با استفاده از خطوط راهنمای جهات، خواندن برای او راحتتر باشد. به عنوان مثال: به جای استفاده از ماژیکهای متعدد رنگی بر روی وایت بورد ترجیحاً از ماژیک مشکی روی کاغذ سفید استفاده شود.
سیستم بویایی
این سیستم از قدیمیترین و اساسیترین بخشهای مغز است. اختلال در پردازش حس بویایی منجر به اجتناب فرد از بوهایی که برای دیگران طبیعی است میشود.
گیرندههای این سیستم در راههای بویایی مجاری بینی قرار دارند. سلولهای عصبی حسی یا نورونها به همراه فیبرهای مویی شکل به نام cilia در انتها قرار دارند.
نورونها فیبرهای عصبی یا آکسونها را به پیاز بویایی که یک ساختار مغزی قرار گرفته در بالای بینی است میفرستند.
در پیاز بویایی اطلاعات رسیده از این گیرندهها به صورت الگوهایی که مغز آنها را به عنوان بوهای مختلف تفسیر میکند، سازمان دهی میشود.
جهت تقویت سیستم بویایی رایحه درمانی با روغنهای ضروری و لازم برای این کودکان مفید است.
سیستم چشایی
گیرندههای این سیستم در جوانههای چشایی (lingual papillae)) بر روی سطح فوقانی زبان قرار دارند. اطلاعات مربوط به مزه غذاهای خورده شده توسط این گیرندهها دریافت میشود. زبان انسان در حدود 10000جوانه چشایی دارد.
چهار طعم : شیرینی، تلخی، شوری و ترشی توسط گیرندههای سیستم چشایی دریافت میشود.
نقشه زبان-تصور نادرست
هر گروه از این جوانههای چشایی که در سرتاسر زبان قرار دارند یک مزه اصلی را به طور جداگانه دریافت و به مغز میفرستند.
اختلال در پردازش حس چشایی منجر به اجتناب فرد از مزههایی که برای دیگران قابل تحمل است میشود.
عادات بد غذایی شکل میگیرد به این معنی که از خوردن بعضی غذاها به خاطر مزه آنها خودداری میکند. از خمیر دندان خوشش نمیآید در نتیجه مسواک زدن را دوست ندارد.
راهکارهای تقویت حس بویایی و چشایی
جویدن دستبندهای لاستیکی
استفاده نکردن از عطر و ادکلنهای خیلی تند
عدم استفاده از چسب
مواد شست و شوی معطر را از دسترس آنها دور نگه دارید.
اجتناب از خوشبو کننده هوا
6 thoughts on “یکپارچگی حسی – ماساژ درمانی”